«حکم آباد(همدان) دور ولی کرتهایش نزدیک است(کنایه از کسی است که به دروغ می گفت من در حکم آباد(همدان)از روی کرت بزرگ می پریدم غافل از اینکه کرت همه جا هست و امتحان کردن آن نیاز به شهر خاصی ندارد)،اگر یزد دور است، گز نزدیک است».
حق آلمالئدئر، وئرمه لی ده ییل.
«حق گرفتنی است دادنی نیست».
حق ایله باطیلین آراسی دورد بارماقدئر.
«فاصله حق و باطل چهار انگشت است».
حق داشی آغئر اولار.
«سنگ حق سنگین است».
حق سوز آجی اولار.
«حرف حق تلخ است».
حق سوز آخار سولاری ساخلار.
«حرف حق آبهای جاری را متوقف میکند».
حیرصین دوولته زیانئ وار.
«عصبانیت به مال ودولت زیان دارد(در زمان عصبانیت زدن و شکستن به دارایی خود انسان ضرر می رساند)».
حیوانئن دیشینه باخارلار ،اینسانئن ایشینه.
«سلامت حیوان به دندان است وشایستگی انسان به عملش».